خواستم گریه کنم
اشک صدایم زد و گفت
گو مرا با تو چه شد سیل شدن در راه است
گفتمش نام" حسین" آمده چشمان مرا صیغه ی ماه است
"م" عرفت
"ح" سین و
"ر" اهش را
"م" حب بودن است....
محرم
تکرار مکررات نیست....
محرم "جاری" زمان است
و "عاشورا" روز های زمانه و
"حسین" لحظه لحظه آن است
و این من هستم که در حصر زمان و مکان از هزار و چندصد سال پیش هم " عقب" تر هستم
و تو زنده ی تاریخی
و من.......
سینه میزنم
نه به داغ تو
تو زنده ی زمانه ای
سینه میزنم به داغ دلی که مرده است و نبودن هایش را میتپد
بیدار شو
بیدار شو
به نام یا حسین
بیدارشو دلم.......
موضوع مطلب :